۱۳۹۴ اردیبهشت ۴, جمعه

ایران – رجوی نامی که لرزه بر اندام ولی فقیه و آخوندهای ضدبشر می اندازد



ما تاریخ حقوق بشر را با خونمان می نویسیم
خدا را شاهد و گواه می گیرم که خود و همسر و فرزندانم که مطمئنم در احساس شوهر و پدرشان شریکند آمادگی کامل داریم که همراه و یا در راه شما پیشمرگ و قربانی راه پر عظمتی بشویم که در آن قدم گذاشته ایم.(کاظم رجوی)

ایران - دکتر کاظم رجوی شهید حقوق بشر که بدست دژخیمان ولایت فقیه بشهادت رسید

چه کسی فکر میکرد که روزی دکتر کاظم اینگونه و زودتر از ما که زیر موشکباران و بمباران و حمله و هجوم رژیم ددمنش آخوندی در اشرف بودیم با همه چیزش، خود را فدای راه و آرمان و راهبرش مسعودکند. اما من که میدانم در راه عشق و وصل به معشوق فقط باید جانانه بود. این همه چیز است و اگر جانانه باشی در هر کجا حتی در قلب اروپا هم که باشی راه و مسیر، رفتن و یکی شدن است.
باز هم فدیه دیگری از خانواده رجوی. آخر خود مسعود رجوی مجاهد را معنا کرده است! نمیشود که فدا و فدیه دادن را از مجاهد گرفت. اما ما مجاهدین میدانیم که این بار دیو خونخوار و ددمنش آخوندی چه کسی را از ما گرفت. ما مجاهدین خیلی خوب میدانیم که دکتر کاظم چه دینی بر گردن تک به تک ما دارد. از شهدا، زندانیان و ما که زنده ایم و در رکاب معلم کبیرمان مسعود همچنان در جنگ با این رژیم ضد بشر هستیم. 

ایران - دکتر کاظم پیشمرگ و قربانی راه پرعظمت مسعود رجوی
  
دکتر کاظم فقط و فقط قیمت برادری با مسعود را داد. هر چند که بلحاظ سیاسی و بین المللی وزنه ای سنگین برعلیه رژیم بود ولی اینها همه فرع بودند و ما خوب میدانیم که چون او برادر مسعود بود.  او از زمانی که خبر دستگیری و اعدام  مسعود را در سوئیس شنید، آتش به جانش انداخته شد و همه چیزش را تمام عیار در راه زنده نگاه داشتن و آزاد کردن مسعود گذاشت. دمی از پا ننشست و عاقبت هم با خون پاکش تا قیامت رژیم ضد بشری را روسیاه و افشا کرد. 

 زنده به خونخواهیت، هزار سیاوش 
مانده از آن خون که از رگ تو زند جوش


یادش گرامی و راه سرخش پر رهرو باد



۱۳۹۴ اردیبهشت ۳, پنجشنبه

ایران – آزادی گرانبهاترین کلمه دنیا که قیمتش خون است



 راه دشوار آزادی
وقتی ما رفتیم تنها رفتیم، با چشمهای بسته ما را بردند، بردستها و پاها چیزی جز زنجیر نبود. اما وقتی برگشتیم در آغوش مردممان بودیم و در دستهامان گل بود و بر روهامان بوسه آیا می شد این لحظات را وصف کرد؟!.........
ایران- مسعود رجوی در بیدارگاه شاه

آزادی آرمانی است که برای ما مجاهدین خلق در رابطه با مردم میهنمان محقق نشده و تا محقق کردن آن دمی از پای نخواهیم نشست. آزادی را نمی توان براحتی توصیف و تشریح کرد و یا توضیح داد. آزادی را باید لمس کرد و حس کرد. آزادی قابل اندازه گذاری نیست. آزادی را نمی توان برایش حد گذاشت. به همین دلیل است که از کلمه آزادی سوء استفاده های مختلفی می شود. آزادی برای یک آزادیخواه به معنای واقعی، کلمه مقدسی است. براحتی نمیتواند از آن بگذرد و تمامی جان و توان خود را برای بدست آوردن آن میدهد. 
 
ای شادی آزادی

روزی که تو باز آیی

من با تو چه خواهم کرد

این خون شکوفان را

چون دسته گل سرخی

در پای تو خواهم ریخت
ایران - مسعود رجوی امجدیه سال۵۹ چه باید کرد

آری مسعود رجوی از جمله کسانی بود که در راه رسیدن به آزادی 5 دهه است که از پیکرش خون میریزد. از پیکر شهدای بنیانگذاران کبیر سازمان گرفته تا  آخرین شهید راه آزادی محصور در زندان لیبرتی جلال عابدینی.
هر چند خودش نیز 7 سال در زندانهای استبدادی شاه خائن بوده است. زیر وحشیانه ترین شکنجه های ساواک شاه که قرار بود اعدامش کنند. ولی خدا برادر بزرگوارش را برای نجات جان او فرستاده بود و او که عاشقانه مسعود را دوست داشت با تلاشهای وقفه ناپذیرش توانست این امانت خلق و تاریخ را از اعدام نجات دهد و خلقی را با ارزشهای والای انسانی و مفهوم آزادی آشنا کند. هر چند که هیچوقت آزاد شدنش را حاصل تلاشهای برادرش ندانست و همه را مدیون خلق قهرمان ایران میدانست. وقتی ساواک شاه میگفت این در زندان میمانید تا بپوسید، کدام خلق! اینجا جزیره ثبات است.
ما میگفتیم مگر می شود بهار را از آمدن باز داشت، مانع روئیدن لاله ها شد، مگر می شود ملتی را تا به ابد اسیر نگه داشت؟ نه مگر می شود تا ابد خلقی را در زنجیر نگه داشت؟ نه ، چرا که خواست خداست، اراده خداست، اراده خلق است. سنت تاریخ است. قانون اجتماع است. بشارت همه پیام آوران، مصلحین و انقلابیون بزرگ جهان است که « خلق پیروز میشود آینده تابناک است.....».( مسعود رجوی 4 بهمن1357 دانشگاه تهران)
از همان ابتدای آزادی اش گفت که تازه اول کار است، هنوز آنقدر نشیب و فراز هست و هنوز آنقدر شکست و پیروزی هست. آخر او کسی بوده و هست که جهان را تبیین کرده است. قله های بالا بلند توحید و رهایی را می دید واز همان افق با مردم سخن می گفت. آه که هر وقت به هر پیام و سخنرانی و هر صحبتی از سالها قبل گوش میدهم گویی برای همین روزه گفته است. این همان راز و رمزی است که مجاهدین از همان ابتدا از زن  مرد عاشق آرمان و راه و اندیشه اش شدند. در مسیر او طی طریق کرده اند و بیش از سه دهه است که با او تا پای جان و با سر آمده اند. و بقول صبای شهید تا به آخر ایستاده اند و تا به آخر می ایستند. راز و رمز ایستادگی در مسعود معلم ماست.