راه دشوار آزادی
وقتی ما رفتیم
تنها رفتیم، با چشمهای بسته ما را بردند، بردستها و پاها چیزی جز زنجیر نبود. اما
وقتی برگشتیم در آغوش مردممان بودیم و در دستهامان گل بود و بر روهامان بوسه آیا
می شد این لحظات را وصف کرد؟!.........
ایران- مسعود رجوی در بیدارگاه شاه |
آزادی آرمانی است
که برای ما مجاهدین خلق در رابطه با مردم میهنمان محقق نشده و تا محقق کردن آن دمی از
پای نخواهیم نشست. آزادی را نمی توان براحتی توصیف و تشریح کرد و یا توضیح داد.
آزادی را باید لمس کرد و حس کرد. آزادی قابل اندازه گذاری نیست. آزادی را نمی توان
برایش حد گذاشت. به همین دلیل است که از کلمه آزادی سوء استفاده های مختلفی می
شود. آزادی برای یک آزادیخواه به معنای واقعی، کلمه مقدسی است. براحتی نمیتواند از
آن بگذرد و تمامی جان و توان خود را برای بدست آوردن آن میدهد.
ای شادی آزادی
روزی که تو باز
آیی
من با تو چه خواهم
کرد
این خون شکوفان را
چون دسته گل سرخی
در پای تو خواهم
ریخت
آری مسعود رجوی
از جمله کسانی بود که در راه رسیدن به آزادی 5 دهه است که از پیکرش خون میریزد. از
پیکر شهدای بنیانگذاران کبیر سازمان گرفته تا آخرین شهید راه آزادی محصور در زندان لیبرتی جلال عابدینی.
هر چند خودش نیز 7
سال در زندانهای استبدادی شاه خائن بوده است. زیر وحشیانه ترین شکنجه های ساواک
شاه که قرار بود اعدامش کنند. ولی خدا برادر بزرگوارش را برای نجات جان او فرستاده
بود و او که عاشقانه مسعود را دوست داشت با تلاشهای وقفه ناپذیرش توانست این امانت
خلق و تاریخ را از اعدام نجات دهد و خلقی را با ارزشهای والای انسانی و مفهوم
آزادی آشنا کند. هر چند که هیچوقت آزاد شدنش را حاصل تلاشهای برادرش ندانست و همه
را مدیون خلق قهرمان ایران میدانست. وقتی ساواک شاه میگفت این در زندان میمانید تا
بپوسید، کدام خلق! اینجا جزیره ثبات است.
ما میگفتیم مگر می
شود بهار را از آمدن باز داشت، مانع روئیدن لاله ها شد، مگر می شود ملتی را تا به
ابد اسیر نگه داشت؟ نه مگر می شود تا ابد خلقی را در زنجیر نگه داشت؟ نه ، چرا که
خواست خداست، اراده خداست، اراده خلق است. سنت تاریخ است. قانون اجتماع است. بشارت
همه پیام آوران، مصلحین و انقلابیون بزرگ جهان است که « خلق پیروز میشود آینده
تابناک است.....».( مسعود رجوی 4 بهمن1357 دانشگاه تهران)
از همان ابتدای
آزادی اش گفت که تازه اول کار است، هنوز آنقدر نشیب و فراز هست و هنوز آنقدر شکست
و پیروزی هست. آخر او کسی بوده و هست که جهان را تبیین کرده است. قله های بالا
بلند توحید و رهایی را می دید واز همان افق با مردم سخن می گفت. آه که هر وقت به
هر پیام و سخنرانی و هر صحبتی از سالها قبل گوش میدهم گویی برای همین روزه گفته
است. این همان راز و رمزی است که مجاهدین از همان ابتدا از زن مرد عاشق آرمان و راه و اندیشه اش شدند. در
مسیر او طی طریق کرده اند و بیش از سه دهه است که با او تا پای جان و با سر آمده
اند. و بقول صبای شهید تا به آخر ایستاده اند و تا به آخر می ایستند. راز و رمز
ایستادگی در مسعود معلم ماست.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر