اشرف رجوی (ربیعی) نامی که متأسفانه در قید حیات مبارزاتی
اش زیاد بر سر زبانها نبود. حتی بعد از شهادتش هم آنچه باید از او می گفتم و
میکردیم، متأسفانه انجام ندادیم. و اینهم بدلیل نداشتن اندیشه ضداستثماری مان بود
تا اینکه انقلاب درونی مجاهدین شد. و به مرور زمان که دستگاه اندیشه ای برادر
مسعود را فهم کردیم توانستیم به ارزشهای والای انسانی زن انقلابی "اشرف رجوی" پی
ببریم. که در سالهای سیاه شاه و شیخ چه تضادهایی را حل کرده بود و چقدر جلوتر از
زمان حرکت میکرد. بهتر است گویاترین و تعریف را از زبان خود برادر مسعود بشنویم.
زنی که مرادف مفهومش در هیچ کجای فرهنگ ننگآلود شاه و
خمینی یافت نمی شود. زنی که از آغاز همه دشتها و بیابانها و جنگلهای انقلاب را در
نوردیده و به راستی به درک محضر محرومترین تودههای مردم در روستاها و شهرها و
شهرکهای مختلف نائل آمده بود. زنی که لحظه به لحظه با انتخاب آگاهانه و آزاد خود
به هویت انقلابی و توحیدیش نقش داده و در تمامی قامت، از تیغ برنده رنجهای شکنجه و
شلاق، زخمها داشت. از آن گونه زنان که از آنچه اصطلاحا آثار بازدارنده نابرابریهای
تاریخی نسبت به مردان نامیده می شود،اثری با خود نداشت و چه در دوران دانشگاه و چه
دوران سازمان یا زندان و چه بعد از آن، آنقدر اندیشیده و خوانده و برخورد کرده و
محتوای واقعی کسب کرده بود که دیگر هیچ چیز نمی توانست در او کمترین تزلزلی ایجاد
کند. با جامعیتی در خور ستایش که مهارتهای مبارزاتی و فنی و حرفه،یی و نظامی ویژهیی
به او می داد.......... این سیمای اشرف زنان و خواهران و مادران مجاهد ما است که
گسسته از قید و بندها و فرهنگ دورانهای استثماری، وجود تاریخی جدیدی را که زن
انقلابی موحد و مجاهد باشد، عرض می کند. زنان مجاهد در همین راستا سر قدوم فاطمه
زهرا و مریم عذرا می سایند.............