برادر مسعود به مناسبت انتخابات مجلس شورای ملی در سال ۵۸ به تبریز رفته بودند و کاندیدای مجاهدین از تبریز برادر مجاهد موسی خیابانی بود. برادر مسعود رجوی موسی را چنین تعریف کردند: موسی لنگر استوار کشتی درمسیر پرتوفان......... به راستی موسی «شیرآهن کوهمردی» بود سرسخت و استوار
و سازشناپذیر که حقا در یکی از سیاهترین ادوار تاریخ ایران، غیرت و غرور و بیباکی
و عزم جزم یک خلق رزمنده و قهرمان را در خود منعکس می کرد. با اعتماد بنفس و با آن
چنان شخصیت مستحکمی که در بحرانیترین شرایط باز هم صبور و آرام و مطمئن، کنترل
خود و امور تحت فرماندهیاش را حفظ می نمود. از آن گونه مردان که در ظاهر هیچ نمود
و داعیهای ندارند اما به هنگام سختی و محنت و در ساعت رزمآوری آن چنان می درخشند
که گوئیا لنگر استوار کشتی در مسیر پر توفانند. مردانی با یک دریا از پاکترین و بیآلایشترین
و معصومانهترین عواطف شفاف و زلال انسانی که هر ظلمت و تیرگی را در امواج نگاه
نجیب خود شستشو داده و محو می کنند، و یا در اعماق جنگل بردباری و حلم خود، مخفی
می نمایند. به سادگی آری و نه نمی گویند و هرگز پرچانگی نمی کنند، گاه حتی باید با
تأکید و اصرار آنها را به سخن گفتن و ابراز نظر واداشت، اما آری و نه ی آنها را
باید بسیار جدی گرفت و بر روی آن، تا پایان یک مسیر حساب باز کرد. آری به همین دلیل هم بود که موسی خود انتخاب کرده بود که در ایران بماند ولی جان مسعود را حفظ کند. تشکیلات مجاهدین در ایران به موسی سپرده شده بود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر