۱۳۹۴ دی ۲۹, سه‌شنبه

ایران – ۳۰ دی روز آزادی مسعود رجوی بر پویندگان آزادی مبارک





اگر بخواهیم در باره این روز بزرگ و تاریخی صحبت کنیم، زبان قاصر است. از عهده نه تنها من بلکه هیچ کس دیگر برنمی آید چرا که به اندازه یک تاریخ نه، به اندازه یک مقاومت پولادین رودروی هیولای ارتجاع حرف داریم. به اندازه صدهزاران، بیشماران در تاریخ ایران می توان از این روز حرف زد. اگر نبود این روز مگر ماهیت پلید ارتجاعی خمینی و بقایای او را می توانستیم از توی ماه به ته چاه ببریم. مگر می توانستیم دوره چند صدساله آخوندها را به این کوتاهی کنیم. و مگرهای زیاد دیگری. روز آزادی مسعود رجوی را باید تاریخ آینده ایران و دنیا قضاوت کند.

موسی کوهمردی که پشت برادر بدان گرم و محکم بود، چرایی آزاد شدنشان را میگوید که ما از زبان یکی از همبندانشان مهدی خدایی صفت می شنویم. موسی سپس گفت: «مسعود گرفتار بود و خودش نتوانست برای آخرین سخن، قبل از ترک زندان حاضر شود. من می خواهم پیام او را به شما بدهم. همان طور که می بینید داریم آزاد می شویم. این هدیه خلق و ثمره خون شهیدانی است که این روزها به دست جلادان بر سنگفرش خیابانها ریخته می شود. ما آزادیمان را مفت و مجانی بدست نیاورده ایم. می دانید که در بیرون زندان جاذبه های بسیاری هست که می تواند یک انقلابی را از مسیر خودش خارج کند. ما برای اجابت آن جاذبه ها و برای دستیابی به رفاه فردی خودمان، زندان را ترک نمی کنیم. ممکن است شکل مبارزه عوض شود، اما هدف همان هدف آزادی و رهایی خلق است. ..............».  
در پایان آهنگ جدیدی که گروه ارکستر مجاهدین رزمگاه لیبرتی به مناسبت ۳۰ دی تهیه کرده اند برایتان می گذارم.خواننده پیمان



۱ نظر:

  1. ما می دانیم که حق با ماست و آنها هم میدانند که حق با ماست
    ولی از آنجایی که بویی از انسانیت نبردند سعی می کنند با حق کشی
    و انگ و برچسب زدند ما را کند کنند و جلوی مبارزات خونبار و خون بر کف ما را بگیرند.

    ولی نمی دانند که ما خسته می کنیم و خسته نمیشیم!
    باید گفت:
    بيچاره شب پرستان
    تيغ به كف, هلهله زن, با سلاله خورشيد و با نسل ايمان چه خواهند كرد؟
    گو هر چه ميخواهند در پيچ و خم جاده هاي تاريك, به كمين خورشيد بنشينند
    تا اسيرش سازند, بكِشانندش و در لُجـّه ي خون اندازند
    ولي خورشيد در اسارت هم خورشيد است
    و از شهادت هر خورشيدي هزاران ستاره بر خواهد خواست
    جنگلي رويان از ستاره ها
    زندگی فرصت زنده ماندن را داده است ولی قصه این است
    که چه اندازه مبارز و شجاع باشی...
    امیلیانو زاپاتا گفت:
    ایستاده مردن بهتر از روی دو زانو زندگی کردن است
    اگر در کشور عدالتی وجود ندارد، تو هم اجازه نده آرامشی برای حکومت وجود داشته باشد.
    آنان بهاي عشق خود را فروتنانه وبي چشم داشت پرداختند وبراي دستيابي به آزادي مردم ايران , در كام اژدهای هفت سر خمینی فرو رفتند نسلي كه براي مبارزه اش شرط وشروط نگذاشت فقط یک چیز:
    مگر ما غیراز حقابه چیز دیگری میخواهیم؟
    آری ما تقاص خون‌های به ناحق ریخته شده را میخواهیم ما آزادی مان را میخواهیم ما میهن مان را میخواهیم، ما نان می‌خواهیم ما آب میخواهیم ما هوا میخواهیم ما مرگ شما نامردمان را میخواهیم.. بجنگ تا بجنگیم.
    وچه حماسه ها كه ايران آينده از فداهاي خاموش اين نبرد بزرگ خواهد شنيد

    پاسخحذف